به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ این استاد زبان و ادبیات فارسی درباره درستنویسی اظهار کرد: یکی از پرسمانهای روزگار ما که پیامدهای زیانبار میتواند داشت همین است که زبان پارسی، زبان شکرین و زیبا را بدانگونه که میشاید زیبنده ایرانیان کنونی به کار نمیبرند بهویژه در رسانهها و دیگر ابزارهای آگاهیرسانی.
او افزود: زبان تنها پدیدهای نیست که با آن اندیشه و خواستی را به دیگری رسانید؛ کارکرد زبان بسیار ژرفتر، گستردهتر و بنیادینتر است. زبان از سویی آیینه فرهنگ است و ما را با تاریخ و پیشینه نیاکانیمان پیوند میدهد، از سویی دیگر زبان ساختارهای درونی و نهادین ما را پایه میریزد و میسازد: ساختارهای ذهنی، اندیشهای، روانی و منشی ما را. با زبان کژمژ، آشفته، بیاندام این ساختارها در هم خواهد ریخت و به آشفتگی دچار خواهد آورد.
کزازی با بیان اینکه در افسانههای کهن به شیوهای نمادین از این کارکرد زبان سخن رفته است ادامه داد: زمانی آفریدگار بر آن میشود که مردمی را به کیفر برساند، مردمی که به نافرمانی و سرکشی دچار شده بودهاند. این کیفر ، آشفتگی در زبان آن مردم بود. خداوند زبان آنان را برمیآشوبد. آن مردم در پی آشفتگی زبانی، فرهنگ شهرآیینی (تمدن) خویش را از دست میدهند؛ سپس مردمی (انسانیت) خود را. در این افسانه کهن، به روشنی و رسایی، کارکرد گسترده و ناگزیر و ساختار زبان را میتوانیم دید.
این نویسنده و مترجم خاطرنشان کرد: مردمی که زبان خود را ارج نمینهند و پاس نمیدارند، به راستی خود را پاس نداشتهاند و ارج ننهادهاند. مردمی چنین سر در نشیب نابودی خواهند نهاد و زمینه فروپاشی فرهنگ و منش و چیستی و تباری و تاریخی خود را فراهم خواهند آورد. از همین روست که پیش و بیش از هر کار، به هنگام برآوردن هر نیاز، نخست میباید به زبان اندیشید و در آن کوشید که زبان درست و بسامان به کار برده بشود. زیرا اگر چنین نباشد، این کار به شایستگی انجام نخواهد گرفت؛ آن نیاز بدانسان که میشاید، برآورده نخواهد شد.
کزازی تأکید کرد: ایرانیان پارسیزبان در به کار گرفتن زبان پارسی بیش از دیگران میباید باریکبین و بپروا باشند زیرا زبان پارسی زبان فرهنگ، اندیشه، زیبایی و برترین آفرینشهای هنری و ادبی است. زبانی است که در گونه خود در جهان بیهمتا است.
او همچنین درباره آسیبهای رعایت نکردن درستنویسی گفت: نادرست نوشتن واژگان یکی از آسیبهایی است که میتواند مایه نابهنجاری و آشفتگی در زبان شود. اگر هر کس برپایه پسند و دانش خویش در زبان که میتواند اندک و نارسا باشد، ریخت نوشتاری واژهها را دگرگون کند، زبان رسانایی خود را از دست خواهد داد. کسی که نوشته را میخواند به آسانی و بهدرستی آن را درنخواهد یافت.
این نویسنده در ادامه نمونههایی در خصوص دگرگون کردن شکل نوشتار که امروزه گستردهتر شده است آورد: تنوین پارهای از واژگان را که از زبان تازی به زبان پارسی راه جستهاند، چندی است به شیوهای دیگر مینویسند: آن را به "ن" در نوشتار دگرگون میکنند: برای نمونه لطفا را لطفن مینویسند. این شیوه نگارش پیداست که پیشینهای ندارد. گونهای نابهنجاری در نگارش واژههایی از اینگونه. از سوی دیگر، روشنتر بگوییم: این ریخت واژه یا وامواژه، واژهای است که از زبان دیگر به زبان پارسی آورده شده است و در این زبان ریختی پارسیتر یافته است، "اً"، بر پایه ریخت نوشتاری واژه به "الف" در زبان پارسی دگرگون شده است. حتی این ریخت به زبان گفتاری پارسی هم رسیده است.
کزازی سپس به نمونههایی از دگرگونی نوشتار واژههای تازی از "اً" به "الف" اشاره کرد: واژه حالا که واژهای است آشنا و پرکاربرد و بسیار کسان آن را به جای این واژه به کار میبرند، واژهای تازی است، "حالا" ریختی است از "حالاً"، که در ادب پارسی این ریخت را میتوانیم یافت. خاقانی در آغازینه (مطلع) چامهای (قصیده)، واژه عمداً را در ریخت عمدا به کار برده است: رخسار صبح پرده به عمدا برافکند/ راز دل زمانه به صحرا برافکند. یا نمونهای دیگر از آن را در این بیت حافظ میتوانیم یافت: من و انکار شراب! این چه حکایت باشد؟ / غالبا اینقدر آن عقل و کفایت باشد. در این بیت خواجه غالباً را میباید غالبا خواند؛ وگرنه، سخن از شیوایی و خوشآهنگی و دلاویزی بیبهره خواهد ماند.
نظر شما